برای تو...

سنگ صبور

من برای تو می نویسم برای توکه تنهایی هایم پراز یاد توست برای تویی که قلبم منزلگاه عشق توست
برای تویی که احساسم از آن وجود نازنین توست برای تویی که تمام هستی ام در عشق توغرق میشود
برای تویی که همیشه چشمهایم همیشه به راه تو دوخته شده است...
برای تویی که هر لحظه دوریت برایم یک قرن است برای تویی که سکوتت سخت ترین شکنجه من است امشب دلم بی شمار گرفته است برای تو...
برای مهربانی های تو برای گرمی صدای تو...
نمیدانم چرا خدا بامن چنین کرد شنیده ام هرکه را بیشتر دوست میدارد بیشتر آزارش می دهد مگه خدا چقدر مرا دوست دارد...؟؟؟؟؟
کاش دوستم نداشت ... چراخدای مهربانم گریه های مرا نمیبیند ناله هایم را نمیشنود...صدای قلبم را...
فریاد عشقم را نمی دانم چرا نمیشنود...
وتوبه یاد آور عشقم را وعطش با توبودنم را ونگو که باید رفت تنهایم مگذار....
نگو که بی تومردنم قصه ایست نگو نوشته هایم دروغ است تنهایم مگذاردر این کوچه پس کوچه های نفرین شده ی تنهایی تنهایم مگذار...
اگر بخواهی حاضرم قلبم را به تو هدیه کنم تا با خنجر بی مهری تکه تکه اش کنی.اگر بخواهی حاضرم دلم را فرش زیر پایت کنم تا تو بتوانی از روی دلم عبور کنی.اگر بخواهی عروسک می شوم اگر بخواهی حتی می توانم بازیچه ی دستت شوم که هر وقت خواستی دیگر به من نگاه نکنی ولی...
من فقط یک آرزو دارم آن هم این است:
ای کاش میتوانستی به جای اینکه در رویاهایم بخوابی ودر آرزوهایم بیدار شوی برای همیشه در کنارم بمانی...ای کاش می شد



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در شنبه 10 آذر 1392برچسب:,ساعت12:20توسط زرگل خانم | |